چرا از شکست خوردن می ترسیم؟
«از شکست خوردن می ترسم»
دوست دارم این مقاله را با یک حقیقت آغاز کنم؛حقیقتی که خیلی وقت ها اکثر ما انسان ها فراموشش میکنیم.
آن حقیقت این است:“شکست بخشی جدا ناپذیر از زندگی و به خصوص،مسیر موفقیت است”
اگر فکر کرده اید که بدون هیچ خطایی میتوانیم نتیجه ای شگفت انگیز داشته باشیم سخت در اشتباه اید.
این موضوع که:{شکست بخشی از مسیر است}را احتمالا همه ی ما میدانیم اما انگار گاهی لازم است کسی بیاید و این موضوع را به ما یادآوری کند…
حال که این حقیقت را به خود یادآور شده ایم،می بایست به سراغ این برویم که اصلا چه می شود که ما از شکست خوردن میترسیم!؟
راستش را بخواهید مغز ما از چندین هزار سال پیش این گونه تکامل یافته است که هر زمان با موقعیتی نا آشنا رو به رو می شود،سریعا می خواهد خود را از آن شرایط دور کند و به ناحیه ی امن خود،یعنی جایی که برای او آشانا هست بازگردد،بنابراین همه ی ما انسان ها ترس از چیز های جدید و نا شناخته را در خود داریم.
به طور مثال اگر چند سال شغل من عکاسی بوده است،به شدت برایم سخت خواهد بود که مسیر ام را عوض کرده و به شغل دیگری بروم حتی اگر عاشق آن شغل دیگر باشم…
مسیر های جدید به چندین دلیل برای ما ترسناک اند؛یکی از آن دلایل که میتوانیم مهم ترین دلیل بدانیم اش،ابهام است؛ابهام برای ما یک جور هایی عذاب آور است،راه های تازه ای که ما در آنها قدم برمی داریم مبهم هستند و ما به دلیل اینکه نمی دانیم در ادامه چه چیزی انتظارمان را می کشد ترس زیادی را تجربه میکنیم و به دلیل ندانستن اینکه قرار است چه اتفاقی بیوفتد ترس از شکست خوردن در ما جوانه می زند.
خب!برویم سر اصل مطلب…
شکست خوردن واقعا اتفاق بدی است و تلخ بودن این اتفاق را به هیچ وجه انکار نمیکنیم.اما نکته ای وجود دارد که خوب است در اینجا به آن اشاره کنیم…
خیلی وقت ها شکست هایی که ما می خوریم دست خودمان نیست اما اگر بعد از آن شکست تصمیم بگیریم که بنشینیم و تا همیشه به دیواری خیره شویم و باورمان این بشود که:ما بد شانس هستیم و در هر زمینه ای که پا میگذاریم خرابکاری به بار می آوریم باید بگویم این یک انتخاب است و شما انتخاب کننده ی این گزینه هستید.
شکست خوردن دست ما نیست اما بلند نشدن و تسلیم شدنمان تقریبا کاملا تحت اختیار ما است.
ترس از شکست از قدیم الایام تا به الان وجود داشته است و همین موضوع باعث شده است خیلی از انسان ها کاری که سالیان سال در فکرشان می گذرد را عملی نکنند.
میخواهم یک جمله ی زیبا از مایکل فارادی را در این بخش از مقاله برایتان بنویسم:
“راه موفقیت از طریق شکستهای پی در پی و درس گرفتن از آنهاست”
ما باید از شکست های کوچکی که در مسیر میخوریم درس بگیریم و این تجارب همانند رودی هستند که در نهایت به اقیانوس می رسند.
پس یکی از مهم ترین اقدام هایی که باید انجام دهیم این است که سعی بکنیم باور های مان نسبت به شکست را کم کم تغییر دهیم و هر بار که شکست خوردیم از خود بپرسیم از این شکست چه درسی میتوانم بگیرم؟؟
جمع بندی:ترس های مان را محترم بشماریم زیرا آنها درس هایی ارزشمند به ما خواهند داد که در ادامه ی مسیر میتوانیم از آنها عبرت های زیادی بگیریم و دیگر آن خطا ها را مرتکب نشویم…
درباره مدیریت
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است، چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است.
نوشته های بیشتر از مدیریت
دیدگاهتان را بنویسید